دو ساله شدن محمدصدرا جان
چهار شنبه شب هم خاله محبوبه برات یه جشن تولد کوچیک خونه پدر بزرگ گرفت (چون میدونست ما امسال قصد نداریم برات جشن تولد بگیریم)، یه جشن کوچیک با حضور خانواده مادری صدرایی و البته جای فامیلای بابایی خالی.................. . بابایی هم دو روز قبل تولدت این کادوی زیبا رو، که تو کلی دوسش داری برات خرید تا هم کادوی تولدت باشه هم کادوی سنت شدنت، به خاطر اینکه پسر خوبی بودی و با وجود اینکه سرماخوردگی هم داشتی دردو تحمل کردی و دارو هاتو سر وقت خوردی و .................. . (بماند که مامانی با کلی ذوق برات ماشینو تزیین کرد و آقا صدرا سریع تمام پاپیون هارو کند و دور انداخت) خاله محبوبه چشماتو گرفته ب...
نویسنده :
مامان سمیه
22:57